سیما غفارزاده – ونکوور
سال گذشته، حوالی دومین سالگرد درگذشت غمانگیز زندهیاد امیر صدقی بود که در جریان مسائل و مشکلات قانونیای که خانوادهٔ او با آن دستوپنچه نرم میکنند، قرار گرفتیم؛ مشکلاتی که موجب شده است نه تنها بر دردها و آلام این خانواده افزوده شود، بلکه در جایی که فردا سومین سالگرد پرواز پسر جوانشان خواهد بود و علیرغم پیگیریهای مداوم و فعالیت در کارزاری با عنوان In Their Name، در کنار دهها خانوادهٔ همدرد دیگر، هنوز به هیچ نتیجهای نرسیدهاند… باورش کمی دشوار است، ولی واقعیت تلخی که بریتیش کلمبیاییهای بسیاری از آن آگاهی ندارند، این است که در استان ما اگر فردی بهدلیل قصورِ دیگری، جان خود را از دست بدهد، چنانچه فرد جانباخته نانآور خانواده نباشد، بر اساس قانون «مرگ بهدلیل قصور» در استان بریتیش کلمبیا (BC Wrongful Death Law) خانوادهٔ او نه حق شکایت از فرد یا سازمان خاطی را دارد، نه مشمول دریافت غرامت میشود. اینکه بسیاری از افراد در استان بریتیش کلمبیا، از چنین قانونی اطلاع نداشته باشند، چیز عجیبی نیست، چرا که تا کسی عزیزی را که نانآور خانواده هم نیست، بر اثر اشتباه و قصور دیگری از دست نداده باشد، طبیعتاً با چنین قانون تبعیضآمیزی هم مواجه نمیشود.
زندهیاد امیر صدقی، جوان ۲۶ سالهٔ بااستعداد، هنرمند و مهمتر از همه فرد انساندوستی بود که در اوج شکوفایی و با آیندهای درخشان پیشِ رویش، در تاریخ ۴ مهٔ ۲۰۱۹ در سقوط هواپیما نزدیک اسمیترِ بریتیش کلمبیا، حین انجام مأموریت کاری بر فراز جنگلهای شمال بیسی، جان خود را از دست داد. شاید نیازی به بیان این موضوع نباشد که مرگ بسیار غمانگیز و نابهنگام او تا چهاندازه مادر، پدر، خواهر و برادرانش را شوکه کرد. هرچند، شوک بعدی زمانی به آنها وارد آمد که فهمیدند تحت قانون «مرگ بهدلیل قصور» در استان بیسی، امیر ارزشی برابر با بهطور مثال رئیسش و خلبان هواپیما که آنها نیز در آن پرواز کشته شده بودند ولی نانآور خانواده بودند، ندارد! خانواده نه حق شکایت از شرکت اجارهدهندهٔ هواپیما را – که مشکلات فنیاش طبق گزارش هیئت ایمنی ترابری کانادا ثابت شده بوده – دارند، و نه غرامتی میتوانند دریافت کنند تا شاید کمی، تنها کمی آسایش خیال برای اعضای خانواده بیاورد. اینطور که پیداست، قانون «مرگ بهدلیل قصور» که قدمتی ۱۷۶ ساله دارد و از زمان تصویبش اصلاحات عمدهای روی آن صورت نگرفته است، مطلقاً جنبهٔ آسیبهای عاطفی و احساسی ناشی از مرگ عزیزان را لحاظ نکرده است، و حتماً فرض تصویبکنندگان این قانون بر آن بوده است که اعضای خانواده بلافاصله کمر از این غم راست کرده و به کار و زندگی عادی خود خواهند پرداخت! اینکه قانونی مصوب سال ۱۸۴۶ چنین حکمی میدهد، شاید چندان عجیب نباشد، عجیب آن است که در قرن بیست و یکم و در کشوری دموکراتیک، پس از گذشت ۱۷۶ سال و در حالیکه دیگر استانها و قلمروهای کانادا همه کمابیش اصلاحاتی روی این قانون انجام دادهاند و شرایطی بهتر از آنچه ما در این استان داریم، فراهم آوردهاند، دولت استان بریتیش کلمبیا، فارغ از آنکه چه حزبی سکان آن را بهدست داشته، طی دو دههٔ اخیر علیرغم فعالیتهای انجمن «اصلاح قانون مرگ بهدلیل قصور در استان بیسی» و کارزار In Their Name که پتیشن آنها را بیش از ۱۶٬۰۰۰ نفر امضا کردهاند و نیز با وجود حمایتهای برخی سیاستمداران از این کارزار، هنوز هیچ قدمی در راه تغییر این قانون نخنما برنداشته است.
سخن کوتاه میکنم چرا که در این شماره بهمناسبت سومین سالگرد درگذشت زندهیاد امیر صدقی بهتفصیل به این مهم پرداختهایم. ما در رسانهٔ همیاری پس از حدود شش ماه تلاش و کار بر روی این موضوع و گفتوگو با مرضیه بیهقی و عباس صدقی، مادر و پدر زندهیاد امیر و نیز گفتوگو با شش تن دیگر، ازجمله دادستان کل استان، دیوید ایبی، منتقد وی در حزب بیسی لیبرال، اپوزیسیون رسمی استان، مایک دی یانگ، رهبر حزب سبز بیسی، سونیا فرستِنو، و اعضای فعال انجمن «اصلاح قانون مرگ بهدلیل قصور در استان بیسی» و کارزار In Their Name، این شمارهٔ ویژه را بهثمر رساندیم و به چونوچراها و دلایل مقاومت دولت استان بیسی در برابر این تغییر پرداختهایم. صمیمانه امیدواریم که حاصل این تلاش موجب بالارفتن آگاهی جامعهٔ فارسیزبان در این زمینه شود و آن را به خانوادهٔ زندهیاد امیر صدقی تقدیم و آرزو میکنیم تلاششان در اصلاح این قانون همراه با دیگر خانوادههای آسیبدیده به سرانجام برسد. از شما دعوت میکنم مطالب ویژهٔ این شماره را حتماً مطالعه نمایید و در صورت تمایل، با حمایت از کارزار In Their Name و امضای پتیشن آنها، در کنار این خانوادهها بایستید، خانوادههایی که از جنس ما هستند و امیدوارم به شمارشان افزوده نشود.